بسم الله الرحمن الرحیم
صلّی الله علیک یا رسول الله وعلی أهلبیتک المظلومین المعصومین الهداة المهدیین
والحجج المیامین ولعنة الله علی أعدائهم أبد الآبدین دهر الداهرین.
قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم مخاطباً لفاطمة سلام الله علیها: «إنّ الله یغضب لغضبك ویرضا لرضاك» .
بخاری در باب بدء الخلق در کتاب مناقب قرابة رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم این روایت را نقل میکند. فریقین هم که این حدیث را به سندهای مختلف، حالا بحث مفهوم مخالف و موافقش را عرض نمیکنیم، یک ترجمهای خدمت اساتیدم و بعد عرض ادب کنم.
انبیاء، اولیا، شهداء، صدیقین، خواصّ، اهل طاعة الله، صفتشان این است که راضی به رضای خدا هستند. دیگر این مشهور است کالشمس فی رابعة النهار که رضایت خدا این صفت خاص اهل طاعت است، من الانبیاء و الاولیاء و الشهداء و الصالحین. نسبت به نوح نبی علی نبینا وآله و علیه السلام آن قضایا بود، نسبت به ایوب علی نبینا وآله وعلیه السلام آن قضایا بود؛ خبر دادند زلزله شد و سقف [پایین] آمد و پسر و دختران و استادشان همه مُردند. ملک و خدم و حشم سیل آمد همه رفت؛ خدایا راضی به رضای تو هستم. بنده خاص این است که راضی به رضای خدا باشد.
اما در مورد صدیقه طاهره سلام الله علیها بر عکس است، خدا میفرماید: من راضی هستم از آن کسی که شما راضی هستید و غضبناکم نسبت به آن کسی که شما [از او] غضبناک هستید. این همه خلایق، شرط رضایت خداوند متعال رضایت صدیقه کبری سلام الله علیهاست. غضب به شخص و یا اشخاص غضب فاطمه است سلام الله علیها.
«هم فاطمة وأبوها وبعلها وبنوها» قطب الرحی ایشان است؛ تکلیف روشن است. ما رضایت میخواهیم، باید ایشان را رضایتش را جلب کنیم؛ بندگی میخواهیم کنیم و خدمت کنیم، تکلیف این است. بعضی پنجشنبهها آقای اراکی رحمة الله علیه در منزلشان هفت هشت تا از رفقا بودیم، نیشابوری بودند و دو سه تا هم همدانی، یکی هم تهرانی. فرمود: نوزده قول شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را شیخ عبدالکریم سر درس روضه میخواند. در شهادت حضرت، نوزده تا قول است. چهل روز بعد از شهادت سید المرسلین صلوات الله علیه که این هم یک درد است، همیشه میگوییم رحلت. سنیها میگویند در قلعه خیبر ران بزغاله مسموم شد، فلانی خیلی خورد مُرد، فلانی دو سه لقمه خورد کور شد، پیغمبر یک لقمه خورد ران بزغاله گفت: أنا مسموم؛ کتب ما هم که پُر است، تفسیر قمی، صاف، نور الثقلین که بعضیها چه کار کردند. آن عالم سنی هفتصد سال قبل کتاب در طب نوشته است، در مورد فلان دارو توضیح میدهد و میگوید: این دارو همان جوشانده است که آن دو زن به پیامبر چشاندند؛ بیهوش شد، به هوش آمد، فرمود: هر کسی در اطاق است جز عباس عمویم بخورد، همه فرار کردند با پدرانشان؛ بعد از سه روز پیامبر از دنیا رفت.
چهل روز بعد از شهادت پیغمبر تا هشت ماه بعد از شهادت پیغمبر، شیخ ابراهیم صاحب الزمانی هر روز در درس حاج شیخ عبدالکریم ذکر مصیبت میکرد. آقای اراکی میفرمود: دو کلمه از نهج البلاغه میفرمود، بعد هم ذکر مصیبت میکرد. فرمود: حاج شیخ مرتضی حائری در روضه علی اکبر و قاسم بن الحسن و حضرت زهرا سلام الله علیها پدرم میزد به خودش، عمامه میافتاد.
برای فاطمیه کم کار کردیم، خوب معلوم است، دشمن هم میداند، مثل غدیر. اما این چند سال به عنایت امام عصر علیه السلام و لطفی که به دوستان اهلبیت فرمودهاند، خیلی از طلبهها مشغولند. فاطمیه معانی خاصه دارد و بعضی از آنها را میخواهیم امشب اشاره کنیم، حسب توفیق؛ آن هم از باب درس پس دادن و سخن از ادب را میگویند در خدمت ادبا از بیادبی است، اما از باب این که امر فرمودهاند من یک مطلب از این وقایع را عرض میکنم.
اول یک حدیث عرض میکنیم از باب تبرک از فرائد السمطین جوینی جلد ۲ صفحه ۶۸: «قال رسول الله (ص): لو کان الحُسن شخصا» تمام خوبیها اگر قرار بود متصور بود به صورتی بشود و شکلی با معانی خودش پیدا کند «لکان فاطمة سلام الله علیها بل هي أعظم إنّ ابنتي فاطمة سلام الله علیها خیر أهل الأرض عنصراً وشرفاً وکرماً» هر کدام از این سه مطلبی که فرمودهاند، چقدر آیه و حدیث میخواهد.
یک مسئله در باب فاطمیه این است که ما مقام حضرت زهرا سلام الله علیها را در قرآن خودش یک باب است؛ چقدر آیات داریم پیرامون صدیقه طاهره سلام الله علیها که کم بیان میشود. مقام صدیقه طاهره سلام الله علیها عند الله، عند الانبیاء، عند أبیه، روایات در کتب فریقین؛ عند بعله سلام الله علیه، شوهرش؛ عند الحسنین؛ عند الائمة علیهم السلام. میرسیم به مقام حضرت نزد ملائکه، روایت را ببینید. مقام حضرت یوم الحشر، الناس في صعید واحد همه ایستادهاند، صد و بیست و چهار هزار نبی جلوی یک خانم بلند میشوند، آن هم ندا میرسد: «غضّوا أبصارکم ونکّسوا رؤوسکم» سرهایتان را میاندازید پایین شاید جایی دیده نشود، نه؛ چشمهایتان را هم ببندید.
بخاری و مسلم: «أوّل شخص یدخل الجنة فاطمة سلام الله علیها» ، «أوّل من دخل الجنة فاطمة سلام الله علیها» . مقام حضرت در شفاعت، این خودش یک ماه روایات است. ذکر حضرت زهرا سلام الله علیها، یک ذکر ولایی که عقیب کلّ صلاة دور کلّ صلاة دستور داده شده است، جلد چهار وسائل را ببینید، همه هم غافل هستیم. «ذکر الله کثیر» امام صادق علیه السلام فرمودند: تسبیحات جده ماست. حتّی امام صادق علیه السلام فرمود: ثقل سامعه را هم از بین میبرد.
نماز صدیقه طاهره سلام الله علیها، مصحف فاطمه سلام الله علیها، اینها را ببینید که چه خبر است. اهل بیت چه چیزهایی فرمودند! به املاء بی بی به خط امیرالمؤمنین سلام الله علیه. در خلقت حضرت؛ بعضیها میگویند آقا این مطالبی را که میگویید مربوط به خلقت و بحثهای عالم عرشی، در خورِ مردم [نیست] و ما باید از ازدواج بیبی، از مهریه بیبی، از جهازشان بگوییم، از شوهرداریشان بگوییم. بله، اینها حسنٌ و مطلوبٌ، اما اهل علم اینها را نباید بدانند که بعد وقتی بیان میکنند نسبت به صدیقه طاهره سلام الله علیها.
این شجره طوبی که در منزل أمیرالمؤمنین و رسول خدا «عرسها الله تبارك وتعالی بیده» . مسئول فضای سبز بهشت این کار را نکرده است، خود خدا این را کاشته است. سه تا چشمه در کنارش میآید، سلسبیل و تسنیم و نعیم. اینها از این درخت سیب خدا داده است، بعد میفرماید چه خبر است. اینها باید بیان بشود. ما از بس پایین آوردهایم، دیگر به حاشیه گذاشتهایم.
خود مصائب بیبی یک باب وسیعی دارد؛ در این هفتاد و پنج روز و یا نود و پنج روز چه اتفاقاتی افتاده است؟ نسبت به دست و پا و بدن و صورت و چشم «فما حمرة العین» قرمزی چشم … یک اشاره کنم؛ مرحوم علامه قزوینی علیه الرحمة میفرماید: فضه گفته است روزهای آخر گوشم را میبردم نزدیک صورت بیبی صدایش را میشنیدم. با فک چه کرده بودند؟!
شما ببینید محرم و صفر میآید، همه میآیند؛ مسیحیها مجلس میگیرند. ما بارها عرض کردهایم، هم اصفهان و هم تهران رفتیم برای مسیحیها منبر، صلیبها هم لب طاقچههایشان؛ زنهایشان چادر میپوشند و میآیند گریه میکنند. پنج شب را میگوید روضه حضرت عباس بخوانید. زرتشتیها روز عاشورا لباس مخصوص آتشکده بیرون نمیآورند برایشان، روز عاشورا میآیند و در دسته ما قاطی میشوند. شافعیها در سنندج دسته بیرون میآورند در روز عاشورا.
اما فاطمیه خاصّ است، بلکه خاصّ الخاص است. چون بحثش تنگاتنگ با امیر مظلوم عالم علی بن ابی طالب علیه السلام است. فرمود: «ما زلت مظلوماً» چون وصل به ایشان است، دوستان هم دیگر شبهه میکنند. به یک بحثی باید گفت که چرا … فرمودند: چه خبر است؟ محرم بار عام دارد و اگر چه اساسش «وما رماه إذ رماه حرملة سهم أتی من جانب السقیفة» اما دشمن زیاد دارد فاطمیه. یک عده نمیدانند، یک عده هم {فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا} چون یکی از معانی فاطمیه افشاگری است که چه اتفاقی افتاده است.
یکی از معانی فاطمیه این است: چرا حق و حقیقت و عدل و انسانیت و شجاعت و توحید و نبوت و قرآن را بیست و پنج سال خانه نشین کردند؛ فاطمیه معنا میکند. نه، خوب این نیاید؛ افشاگری است. یکی از معانی فاطمیه: چرا مذاهب شدند شتی؟ فاطمیه بیان میکند، از آن روزی که آمدند دست حق و حقیقت را بستند، هفتاد و چند روز بعد از غدیر انکار کردند. انس بن مالک گفت: پیر شدهام، حافظهام یاری نمیکند. امیرالمؤمنین علیه السلام با دست بسته، بعضی از عبارات هم دارد که شانه پیراهن پاره شده بود، فرمود: «أنسیتم یوم الغدیر؟» گفت: من حافظهام یاری نمیکند. فاطمیه معنا میکند که چرا مسلمانها اینطور شدند؟ یک وقت کسی بیاید فتوا بدهد به عذره یابسه کلب سجده جائز است، شراب هفت ساله با آن وضو جایز است، بیایند فتوا بدهند و بگویند اشک نجس است اما ما یخرج من الرجل طاهرٌ. فاطمیه میخواهد بگوید اینها را چه کسی درست کرده است، از کجا شروع شد. یکی از معانی این است این کشت و کشتارها از کجاست؟ فاطمیه میخواهد بگوید. بنی امیه از کجا آمدند؟ بنی عباس از کجا آمدند؟ یک ریز آن، حجاج آمد سر کار، بیست سال حاکم بر عراق از طرف هشام، شهر واسط عراق را ساخت؛ صد و پنجاه هزار شیعه کشت. حجاج زن و مرد و کوچک و بزرگ را عریان میکرد و یک جا زندانی میکرد. فاطمیه میخواهد بگوید اینها را چه کسی درست کرد. هفتهای دو یا سه بار یک مقدار آرد جو، بعضی علفهای خشک بیابان را آرد میکردند با خاکستر مخلوط، یک بندقه خمیر جلویش میانداختند. مأمور لب دیوارها بود کسی برود زیر سایه با سنگ بزند. فاطمیه میخواهد بگوید اینها را چه کسی درست کرد؟ شیعه میکشت، میگفت فرش بیندازید رویشان، اینها تکان میخورند من به اشتها میآیم. جناب سعید بن جبیر را حجاج کشت، قنبر را حجاج کشت، جناب کمیل را حجاج کشت. چه کسی باعث شد بیست سال حجاج سی هزار قبر در عراق شکافت، گفت میخواهم قبر ابا الحسن سلام الله علیه را پیدا کنم. وقتی مُرد، پنجاه هزار شیعه در زندانهایش بودند. این را فراموش نکنید که حجاج حافظ کلّ قرآن بود. پشت در گفتند حسبنا کتاب الله، از اول میخواند میرفت آخر و از آخر. شیعه میکشت آیه میخواند. فاطمیه میخواهد بگوید اینها را چه کسی درست کرد.
یکی از معانی فاطمیه، این کربلا را چه کسی باعث شد؟ میگویند مثلا سنّ طلاق دارد کمتر میشود، در یک مجتمع مسکونی در فلان جای تهران در یک سال هفتصد طلاق توافقی است. میگوییم ریشهیابی کنید؛ میگویند سنّ دخانیات دارد پایین میآید، ریشهیابی کنید. این جنگ و جدالها، این فسق و فجورها، اختلاف مذاهب و این لشکرکشیها و عالم به هم ریختن، ریشهیابی نمیخواهد؟ به سقیفه و أیّام احراق البیت، فاطمیه میخواهد اینها را بیان کند.
یکی از معانی فاطمیه، امام صادق علیه السلام فرمود: شهادت ما و غیبت امام عصر علیه السلام به دست اصحاب سقیفه است. جامعه صغیره: «وشهید في المحراب قد فلق السیف هامته وشهید قد شکت أکفانه بالسهام» حسن بن علی سلام الله علیه. «وشهید قد رفع رأسه فوق السنان یدار في البلدان وشهید في السجن» اینها را چه کسی انجام داده است؟ فاطمیه میخواهد معنا کند.
یکی از معانی فاطمیه این است که چرا جنگ جهانی اول و دوم شد؟ چرا هیتلر این کارها را کرد؟ چرا مغول آمد؟ چرا این قدر فسق و فجور؟ امام صادق علیه السلام فرمود: میگذاشتند جدّ ما سر کار باشد «ما اختلف اثنان» و نعمت رغدا صبح و شام، مدرارا و پشت سر هم بر همه نازل میشد. علم و حقیقت را چه کسی خانه نشین کرد؟ دویست سال بعد از مرگ جابر بن حیان آزمایشگاهش را در کوفه پیدا کردند، حتّی زنبیق و جیوه و مواد متفجرات؛ این شاگرد امام صادق علیه السلام بود. اول هر قاعده میگوید – شیمی قواعدش در دانشکده آمریکا تدریس میشود – : «فوحد سیدی جعفر بن محمّد کذا وکذا» . ایشان نتیجه – نمیگوییم ندیده؛ امام حیّ هستند آنها – امیرالمؤمنین است. «سلونی قبل أن تفقدوني» . در بحار دارد که به ماه اشاره کرد و فرمود: یک وقتی بشود که شما به آن سفر کنید با آلات حدیدی و آهنی و آثار حیات بجویید. رفتند، خاکش را آوردند پایین، گفتند: خاکش برای کشت سیب زمینی حاصل خیز است. چه کسی اینها را خانه نشین کرد؟ جلوی پیشرفت عالم را چه کسی گرفت؟ در طب نگاه کنید. فاطمیه میخواهد افشاگری کند، دشمن دارد.
یکی از معانی فاطمیه این است، ممیز بین الحق و الباطل است. حق کدام است، باطل کدام است. یک کسی آمد برود بغداد، از علمای نجف، با یکی دو تا از این مولویها و مُفتیها بحث کند. علامه امینی رحمة الله علیه فرمود: یک مطلب به شما میگویم، برو. از کتاب و از سنت و روایات چیزی نمیخواهد به او بگویید، بگو هر چه شما میگویید. ما شجاعت حضرت، اعلم اصحاب بود، اشجع بود، اقضی بود، اعدل بود، یک کلمه سؤال میکنیم، علی بن ابی طالب هر چه صفت در کتب فریقین است روی عرش است. یک سؤال، میگوییم آقا جان، ایشان یک مسلمان بود یا نه؟ برای چه ریختید به خانهاش، حرمت این مسلمان هست یا نه؟ همه شما احراق البیت را دیدهاید، ایشان مسلمان بود یا نه؟ یک مسلمان را باید احترامش را نگه داشت. به عنوان یکی از صحابی پیامبر، اصحابی کالنجوم میگویید، یکی از صحابی پیامبر شما باید حرمت ایشان را حفظ میکردید یا نه؟ گفت: سرشان را انداختند پایین. علامه امینی گفت، همین را از آنها بپرسد.
یکی از معانی فاطمیه، به ما یاد میدهد که دفاع از توحید، قرآن، نبوت، امامت، ولایت. حضرت زهرا سلام الله علیها در خانهاش دفاع کرد پشت در. در کوچه هم دفاع کرد، در مسجد هم دفاع کرد. درِ خانه اصحاب و انصار هم رفت. ما باید در خانهمان هم مجلس بگیریم، در مساجد و حسینیههایمان هم مجلس بگیریم، تبلیغ هم برویم در خانهها؛ در کوچه هم بیبی آمد و ما باید دسته بیاوریم که بابش را خواهم گفت. این تأسی به صدیقه طاهره است سلام الله علیها.
یکی از معانی فاطمیه مقاومت زن آبستن با آن بحث حیاء که چند نفر بیشتر صدایش را نشنیدند مثل سلمان و ابوذر و جابر بن عبدالله انصاری که به ایشان عمو میفرمود به سلمان و ابوذر. چطور شد که برای حفظ ولایت، علامه مجلسی در بحار میگوید که امام باقر فرمود: چنان مادرم داد زد، فکر کردند مدینه زیر و رو شد. یک جا اینطور کردند، شیعه کشتند و چه کردند و چه کردند؛ این بزرگان مملکت هستند که میفرمایند عقاید شیعه را بگویید، گفتهاند تقریب مذاهب، نه تخلیط آن. بارها فرمودهاند در جلساتی که برای روحانیون و وعاظ فرمودهاند. مقاومت؛ شما نگاه کنید شهید قاضی نور الله شوشتری علیه الرحمة، بعد از پنجاه سال فهمیدند عالم شیعه است. حاکمی در هند، پیرمرد را عریان کرد، یک درختی که پر از تیغ بود، آن قدر گفت بزنید به بدنش، سوراخ سوراخ شد تا ایشان از دنیا رفت. سید مهدی بحر العلوم امام جماعت در مکه که یک روز بلند شد و گفت یا علی، یک وقت یادش آمد دور و بر همه اینها نشستهاند. گفت: یا علی و یا عظیم. مرحوم شهید علیه الرحمة فقه مذاهب اربعه تدریس میکرد در مسجد الحرام، آنها میگفتند شافعی است، یکی میگفت حنبلی است. در هر حال چهارصد و چند سال است که این مملکت شده است اثنا عشری، تا این که شاه عباس به مؤذنین پول داد که اذان به شهادت ثالثه بگویید. تاریخ نوشته است به اندازهای از شیعه چشم در آوردند، دست قطع کردند، پا قطع کردند؛ نگاه کنید یکی از شکنجههای ابن زیاد را، منافذ بدن را میبست، از یک قسمت بدن یستقبح ذکره مثل کوره باد میدمید، بدن ورم میکرد، سرخ میشد. میگفت از دو طرف ابرو ببرید خون کمانه بزند. بعد شروع میکرد، میگفت از دو طرف کلیههایش را زنده در بیاورید. رفقا، این حرف ساده است! میگویند زبان را از پشت در آوردند. این ستون فقرات تا کجا میآید، این زبان را از پشت درآوردن یعنی چه؟ گفتند: به ابی الحسن بی ادبی کن. میگفت: سیدی و مولای و سید الکونین ابی الحسنین أمیرالمؤمنین. نوشتهاند زنش را در مقابلش میکشتند، دختر بچه را در جلوی پدر و مادر میکشتند. اگر چه روایت در اصول کافی داریم به امام صادق علیه السلام گفت: یکی تقیه کرد و لعن کرد، فرمود: «کلاهما فی الجنة» هر دو وظیفهشان را انجام دادهاند.
یکی از معانی فاطمیه در مقابل ظلم ایستادن است. در هر حال تا آن لحظه آخر اصول کافی، محدث کلینی علیه الرحمة میگوید: بیبی در بستر بود، پارچه رویش انداختند، اینها وارد شدند و سلام کردند. امام صادق علیه السلام فرمود: جوابشان را نداد، یعنی جواب مسلمان واجب است نه کافر.
یکی از معانی فاطمیه ایثار است «ویبذلون أموالهم وأنفسهم لنا اولئك منا وإلینا» . البته در ذهن نیاید، یک عده فکر میکنند که بعضیها پول میخواهد دستگاه اهلبیت. اصول کافی، کتاب الحجة، باب صلة الامام علیه السلام، عبدالله بن عامر، امام صادق علیه السلام میفرماید: کسی گمان کند که ما محتاج پول شما هستیم والله کافر است، بلکه شما محتاج هستید که ما اموالتان را قبول کنیم تا تزکیه بشود اموالتان و تطهیر بشوید. ایثار به چیست؟ عبدالله بن رافع، ابورافع، مرحوم آقای خوئی در معجم الرجال آورده است، مرحوم آقای مامقانی در تنقیح آوردهاند. امیرالمؤمنین علیه السلام میخواستند بروند صفین، این را بگویید برای بعضی از هیئتیها. آقا فرمودند: عدهمان خوب است، نود و پنج هزار لشکر، معاویه هشتاد و پنج هزار بود. فرمودند: ما عُدهمان کم است، اسلحه و آذوغه. ابورافع در جماعت خودش را کشید کنار، بلند نشد؛ عقب عقب رفت و از آن عقب بلند شد و رفت. خطبه امیرالمؤمنین علیه السلام تمام شد، آمد در مسجد و دو تا کیسه کوچک گذاشت. آقا فرمود: چیست؟ گفت: دراهم و دنانیر. آقا تبسم کرد و فرمود: میدانیم ابورافع، اما جیب تو خالی است! گفت: آقا تا خطبه میخواندید باغ و منزل و زمینم را فروختم. فرمود: زن و بچهات را چه کردی؟ گفت: از فلانی اجازه گرفتم در زمینهایش پسرانم دارند خیمه میزنند. ما میگوییم یک نخود بیندزایم؛ نه! امام صادق علیه السلام فرمود: اصلش را برای ما میفرستند، برای سد جوع و ستر عورتشان بر میدارند. ما نخود را برای خودمان بر میداریم؛ نخودها هم که الان شده ماش، ماش هم که شده خاکشیر، بعد هم کم کم لا یُری و لا شیء میشود. به قول اصولیین تخصیص اکثر قبیح است که شد. اما یک عروسی اگر باشد، قرض میکند. چهار سال است زن قسطی گرفته، دارد قسطهایش را میدهد، وام گرفته است.
اما بحث اهلبیت علیهم السلام، ایثار. ظهر عاشورا، آن عبدالله نام سیزده تیر خورد تا امام نماز خواندند. زن و بچه داشت در خیمه بودند، امام حسین علیه السلام فرمود: «السلام علیکم» افتاد؛ نماز خوف بود. تذکرة العینین فی أصحاب الحسین علیه السلام. با «السلام علیکم» نماز تمام است، صاحب جواهر میگوید ورحمة الله و برکاته مستحب است. تا سرشان را گذاشتند، آقا بلافاصله نه سلام و نه دعایی ظهر عاشورا، بلافاصله با دو دست مبارکش سر این شهید را برداشت. در این حال تیر به پیشانیاش خورده، به گلو خورده، از مقابل سیزده تا تیر خورد. نگاه کرد ببیند در این لحظه که افتاده است به امام در تشهد تیر نخورده است «فتبسم الرجل وقال بصوت ضعیف أوفیت یابن رسول الله؟ قال الحسین علیه السلام باکیا: نعم رحمك الله» خدا تو را رحمت کند. سلام من را به جدم برسان، من هم پشت سر میآیم «وفاز روحه إلی الجنّة». در آن یک لحظهای که افتاده است میگوید نکند به امامم تیر خورده است؟! صدیقه طاهره را دیدید که تا درِ مسجد آمد. مرحوم شیخ عبدالصاحب مروی نیشابوری فرمود، علامه قزوینی فرمود، فرمود: بیبی جلوی مسجد آمد، نشست؛ دید شمشیر پشت گردن حضرت است. من نمیخواهم روضه بخوانم، میخواهم این تکه را بگویم. امام فرمود: وقتی مادرم راه افتاد و رفت، دیدند زمین خونی است؛ بقیهاش بماند. دیگر زنِ آبستن چطور بیاید دفاع کند؟ کجا مثل دارد؟ یکی از معانی فاطمیه ایثار است.
دوستان و موالیان اهلبیت، یکی از معانی فاطمیه را همین عرض کردیم که سؤال میشود حقیقت را چرا خانه نشین کردند؟ امت چرا شد شتی؟ چرا این اختلافها به وجود آمد و مسلمانها به این روزگار افتادند؟ یکی از معانی فاطمیه این است که بیبی سلام الله علیها یادمان میدهد ایستادگی در مقابل بدعتها، ظلمها. دیدید که حکومت به امیرالمؤمنین علیه السلام رسید، گفتند: فدک؛ فرمود: صاحبش رفت «ما لي و للفدك» . نُه بار فدک گرفته شده و پس داده شده است. یکی از معانی فاطمیه این است که اینجا بحث زمین نیست، حق ولایت امامت است! بعد، دوستان! عوالی سبعه را فراموش نکنید! میزانش بالاتر از فدک است. تاریخ را نگاه کنید، چهار پنج شب فقط فهرستوار جغرافیای عوالی سبعه را ببینید. آن دژها را ببینید، بازارهایی که بعد طلافروشها چه کار کردند. در زمان آن سه نفر چه کردند که سومی با کاسه مسی دینار کیل میکرد و میداد، از درآمد عوالی سبعه. چون همه کس و کارشان خودشان بودند. حالا این تکه را عرض کنم، زمانی یکی از پادشاهان قجر، یکی از اصفهان آمد و رفت تهران، گفت: برادرتان خیلی مالیات میگیرد در اصفهان. گفت: برو فارس. گفت: پسرعمویتان آنجاست. گفت: برو خراسان. گفت: پسر عمهتان آنجاست. گفت: برو طرف خوزستان. گفت: پسر داییتان آنجاست. عصبانی شد، گفت: برو جهنم. گفت: مرحوم والدتان آنجاست. هر جا میرفتند کس و کار اینها بودند. ببینید اینها از کجا آورده بودند اینها! همه را پر کرده بودند. درآمد عوالی کجا رفت؟
یکی از معانی فاطمیه دفاع از حق است، حق در هر جا بود دفاع کنید. یکی از معانی فاطمیه، ظالم و مظلوم را بشناسید. حضرت زهرا سلام الله علیها دارند معین میکنند، خط این است «نحن نمرقة الوسطی» .
یکی از معانی فاطمیه صبر است؛ جرعه جرعه. امیرالمؤمنین بیست و پنج سال، این سردار بدر و حنین است؟! مورخ مسیحی مینویسد یک نفر را در عالم دیدند که زرهش پشت نداشت، چون هیچ وقت پشت به دشمن نکرده است. حالا آمدهاند دستهایش را بستهاند و دارند میبرند.
یکی از معانی فاطمیه این است که چه کسی یک سوم سادات را کشت. اینها کجاست؟ یکی از معانی فاطمیه این است که چرا نسبت به اولاد پیامبر این قدر بیمهری کردند طوائفی که اسم خودشان را مسلمان میگذارند؟ یک مثال میزنم؛ عبدالله بن عثمان پسر عثمان، قیل سه ماه و قیل سه ماه و چند روز، بچه رقیه بود؛ رقیه ربیبه پیامبر است نه بنت الرسول. الاستغاثة فی بدع الثلاثة سید ابوالقاسم کوفی متوفای سیصد و پنجاه و خوردهای هجری، نسلش بر میگردد به حضرت جواد سلام الله علیه. کلثوم و زینب و رقیه، اینها دختر خواندههای پیامبر بودند نه بنات. هاله خواهر حضرت خدیجه بود، شوهرش مُرد و وضع مالیاش هم خراب بود. اینها را پیامبر با حضرت خدیجه بزرگ کرد. حضرت هاله هم از دنیا رفت، این سه تا را پیامبر بزرگ کرد. یکی از اینها زن عثمان بود، بچهای به نام عبدالله داشت که او سقط شد و مُرد. تاریخ اسم ماه را آورده است، در جمادی اتفاق افتاده است. کسی قبرش را در بقیع کنده است؟ نوشتهاند. کسی غسلش داده است؟ نوشتهاند. چه کسی رفت در قبر و بچه را گذاشت؟ نوشتهاند. پیغمبر با چه کسی آن روز وارد قبرستان بعید شد؟ نوشتهاند. رداء و دسار سرشان چه رنگی بود؟ نوشتهاند. سال و سنه و ماه را نوشتهاید؛ مگر محسن بن علی نوه پیامبر نبود؟ برای چه در کتابهایتان اسمش را حذف کردهاید؟ برای چه انجمن بحرین نزدیک به سی سال است انجمنی در بحرین است، فقط دارند کتابهای چاپ قدیم را مقابله میکنند. صحیح بخاری چندین سال قبل را با الان مقایسه کنید، سنن ابی داوود سجستانی را با الان مقایسه کنید؛ البته ابن حجر در تهذیب التهذیب میگوید بخاری کتاب را از استادش دزدیده است. رفت سفر و برگشت، پسرش فروخت. این حرف ما نیست، مال آنهاست. در درس دید که روایت میگوید، دید این جلوتر میگوید. رفت در خانه نشست، بعد از یک هفته دق کرد. این بلند شد و آمد کتاب را مبوّب کرد. الازهر مصر چاپ کرده است احادیثی را که بخاری قیچی کرده است، بعد هم الحمد لله در خطبه در مقدمه بخاری میگوید «ما کتبت حدیثا صحیحا إلّا و اغتسلت». به به، تکلیف دزدی را روشن کن! حدیث صحیح هم نوشته است، همه را هم غسل کرده و یکی یکی نوشته است. از محسن بن علی چرا نمیگویید؟ چرا کتبتان در بالا نوشته خمسه، در پایین پنجمی را نقطه چین گذاشتهاید؟ چرا بعضیها را حذف کردهاید، اما باز هم در بالا نوشتهاید خمسه و پایین چهارتا آوردهاید بدون نقطه چین؟
فاطمیه میخواهد بگوید محسن بن علی مگر نوه پیامبر نبود؟ شما به ربیبه نسبت دختر دادید، بعد هم آمدید میخواستید بگویید مادر صدیقه بیوه بوده است، چون نتوانستید به زهرای مرضیه سلام الله علیها ایراد وارد کنید. به أمیرالمؤمنین هم نتوانستند ایراد وارد کنند، گفتند: مات ابوطالب نستجیر بالله کافرا. بیشتر از ششصد کتاب نوشته شده است در احوال ابوطالب سلام الله علیه، مؤمن آل قریش.
یکی از معانی فاطمیه این است که چه کسانی انکار غدیر کردند؟ هفتاد و چند روز بیشتر نگذشته بود. ارشاد الساری از کتب اینهاست، میگوید: صد و بیست هزار حاجی از مدینه و حوالی با پیامبر آمدند. حالا تازه ابوموسی اشعری در مصر بود برگشت، أمیرالمؤمنین علیه السلام در یمن بود با دو هزار نفر آمد. فاطمیه میخواهد بگوید که قضیه غدیر چه بود. میشود واقعه به این مهمی؟
یک عده خیلی دم از تاریخ طبری میزنند، از اول تا آخرش ورق بزنید یک کلمه اسم غدیر در آن پیدا کنید. هر چه نوشته است بر آل عباس نوشته است، میگوید آل عباس میانه رو بودند، آل علی تندرو بودند. به امام رضا علیه السلام میرسد و میگوید از بس انگور خورد مُرد. از توی دانشگاه آمده در مساجد و تکایا، بابا یعقوبی مقدم بر طبری است؛ شیعه هم بوده است، تقیه میکرده است. میگوید چون در طبری اسم حضرت رقیه نیست، پس نیست؛ پس غدیر هم نیست. فاطمیه یکی از معانیاش این است چه کسانی انکار غدیر کردند؟ چطور شد آن که سفتتر بود آمد جلو، ریاض النضرة اول گفت: «بخ بخ یابن ابی طالب أصبحت مولاي ومولا کلّ مؤمن ومؤمنة» چیزی گفته است که هیچ کسی نگفته است: «وزوجة من یعادیك طالق طالق طالق» خودشان نوشتهاند؛ سنگ بزرگ برداشتند. هر کسی با تو دشمنی کند، زنش سه طلاقه است.
یکی از معانی فاطمیه این است که با انکار غدیر تکذیب خدا و رسول و امام کردند، تکذیب قرآن کردند. یکی از معانی فاطمیه این است که سقیفه نشینان محبتشان به خدا و رسول ظاهری بود، آمدند پشت در و گفتند: نه وحی است، نه جبرئیل است، نه پیغمبر؛ ما هستیم و حکومت. یا بگو بیاید، یا خانه را با اهلش میسوزانیم. این کلمه را یادتان نرود، یعنی معصوم سوزی در روز روشن! خانه را با اهلش بسوزانیم. گفتند: حسنین هستند، گفت: «وإن کانا». فاطمه است، گفت: «وإن کانت». این را دقت کنید، اسمی از امیرالمؤمنین نبردهاند، چون دشمنی با همان جا بود.
یکی از معانی فاطمیه این است که با ردّ قول حضرت زهرا سلام الله علیها منکر آیه تطهیر در قرآن شدند. منکر آیه تطهیر نسبت به امیرالمؤمنین و حسنین شدند. این تفاسیر شماست! در المنثور سیوطی، این آلوسی است و ببینید در روح المعانی چه میگوید. این امام المشککین فخر رازی است، نسبت به این آیه چه میگوید؟ شما با ردّ قولشان آیه تطهیر را بردید از قرآن بیرون. پس طهارت باطنی و ظاهری مال کیست؟ البته ما به آن معانی نمیرسیم {لا یمسه الا المطهّرون} ظاهر آیه این است که بیوضو دست نزنید، یعنی باطن آیه این است که جز اهل طهارت و عصمت کسی معانی قرآن را نمیفهمد. مس باطن قرآن جز به اهل بیت طهارت نیست سلام الله علیهم.
یکی از معانی فاطمیه این است که چه کسانی باعث شدند طناب به دستان زینب کبری ببندند؟ چه کسانی باعث شدند که هشتاد و شش یا شصت و چهار زن و بچه را چهل منزل این طرف و آن طرف ببرند؟ فاطمیه باید معنا کند؛ دشمن دارد.
یکی از معانی فاطمیه این است که چه کسانی باعث شدند شخصی که روی سینه پیامبر است (امام حسین علیه السلام)، میآمد روی دوشش. در سجده نماز بود طول میداد؛ بخاری هم دارد، مسلم هم آورده است. اصحاب گفتند: آقا آیه نازل شد؟ فرمود: نه، امام حسن یا امام حسین علیه السلام روی پشتم بود، خواستم هر وقت دوست دارد برود پایین و اذیت نشود. فاطمیه میخواهد بیان کند که پس چرا سر این بزرگوار را در تشط طلا در شام و در کوفه در تشط مسی گذاشتید؟
یکی از معانی فاطمیه شناخت دوست از دشمن است. دشمنان چه کسانی هستند؟ ملاکشان حضرت صدیقه است سلام الله علیها. یکی از معانی فاطمیه این است که این فرزند پنجم حضرت زهرا و امیرالمؤمنین علیهما السلام قبرش کجاست؟ چند سالش بود که از دنیا رفت؟ با چه کسی ازدواج کرد؟ چند تا بچه داشت؟ علت فوتش چیست؟ او را کشتند أو مات حتف أنفه؟ افشاگری است فاطمیه. البته در آن روایت امام صادق علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام از مسجد برگشت، فضه یک بچه را در یک ملحفه پیچیده بود، گفت: آقا این پسرتان محسن است. فرمود: «واریه في قعر البیت» آخر خانه دفنش کن.
یکی از معانی فاطمیه این است که چه کسانی باعث شدند اتحاد امت محمّد صلّی الله علیه و آله و سلم از بین برود؟ امت در غدیر همه متحد شدند. چه کسی این وحدت را شکست؟ چه کسانی باعث شدند این اتحاد بدل به تفرقه بشود؟ فاطمیه میخواهد معنا کند.
یکی از معانی فاطمیه این است که باب لعن و سبّ را چه کسانی باز کردند؟ معاویه آمد و جزو خطبههای نماز جمعه کرد؛ تا زمان عمر بن عبدالعزیز هفتاد سال یکی از علمای اهل سنت مینویسد در یک جمعه احصاء کردم در بلاد مسلمین که زمان حکومت أمیرالمؤمنین علیه السلام با کشورهای فعلی، پنجاه کشور در جغرافیای اسلام هستند، زیر نظر حکومت بود. میگوید: احصا کردم در یک جمعه هفتاد هزار خطیب بر هفتاد هزار منبر و نماز جمعه سبّ بر اباالحسن میکنند. تا زمان عمر بن عبدالعزیز بود که أمیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: بین اینها اعدلهم، آمد بردارد؛ چه کسی باعث اینها شد؟ گفت: سب و لعن را بردارم. قوم و خویشهای عمر بن عبدالعزیز گفتند: امیر، یک هفته دست نگه دار، ما یک نذوراتی کردهایم بر سب به اباالحسن حاجتمان را بگیریم، بعد ممنوع کنید. چه کسانی باعث بر این کار شدند؟ فاطمیه اینها را میخواهد معنا کند. به خاطر ریاستشان و حبّ به دنیا. فاطمیه میخواهد معنا کند که جانشین پیامبر باید چه کسی باشد؟ مثل پیغمبر الا در نبوت. نه لا یعلم الهر من البر. یک عده آمدند از احوار، سؤال و جواب، کاری نداریم که آبروریزی شد؛ قضیه مفصل است. علامه مجلسی در المحن و الفتن بحار آورده است، ذکر خروس چیست؟ اولی گفت: نمیدانم. گفت: قفل آسمانها چیست؟ گفت: نمیدانم. کلید قفل چیست؟ خلاصه یکی یکی شمرد، گفتند: بالا غیرتا همه اینها را بگو بعد بقیهاش. گفت: جوابش ساده است، نمیدانم. گفت: این که مشت نمونه خروار است. سلمان گریه کرد، رفت در خانه امیرالمؤمنین، دید خورشید عالم تاب طلوع کرد. حضرت فرمود: چیه سلمان «ما تبکیک؟» گفت: آقا آبروی اسلام و پیغمبر رفت. بلند شد و گفت: هر چه از آقا ابوالحسن بپرسید، انگار خود آقا ابوبکر جواب داده است، فرقی ندارد. قفل آسمانها چیست؟ حضرت فرمود: شرک بالله العلی العظیم، هیچ چیزی بالا نمیرود. کلیدش؟ فرمود: کلمه طیبه لا اله الا الله. ذکر خروس؟ فرمود: سبوح قدوس رب الملائکة و الروح. چهل روز قبر؟ فرمود: یونس علیه السلام. عدهای مسلمان شدند و شیعه. عرضم این است که بعدا آمد به حضرت گفت: شما دو تا ایراد دارید نستجیر بالله. یک روز حضرت مردم را برداشت و برد در نخلستان، حضرت تبسم کرد. فرمود: جلوی اینها نخند. گفت: ما متبسم هستیم، نمیخندیم؛ دومی گفت. گفت: یکی این که شما زود جواب میدهید و یکی هم این که قوم و خویشت بنی هاشم را خیلی دوست دارید. حضرت فرمود: این چندتاست؟ گفت: دو تا. فرمود: چرا زود جواب دادی؟ گفت: خوب واضح است. فرمود: عوالم در نزد من اینطور واضح است که زود جواب میدهم. آقایان، این باید جای پیغمبر بنشیند. بعضی از اینها تشیع اختیار کردند، در صفین آمدند در رکاب حضرت شهید شدند.
یکی از معانی فاطمیه این است که چه کسانی گفتند پیغمبر از دنیا رفت، ما با زنهایش ازدواج میکنیم؟ یکی از معانی فاطمیه این است که بستگان چه کسانی بعد چند هزار نفر از مسلمین و اولاد مسلمین را در جمل به کشتن دادند؟
فاطمیه میخواهد بگوید اجر رسالت چه بود که دادند؟ فرمود: من این زحماتی را که کشیدم، آیا از شما درهم و دینار گرفتم؟ همه سرها را انداختند پایین. فرمود: «ارفعوا رؤوسکم» . گفتند: بیست و سه سال بوده است، روزی یک درهم بگیرد پیامبر چه خواهد شد. فرمود: آیه آمده است {قل لا اسئلکم علیه اجراً إلّا المودّة} دوست داشتن اهل بیت. دوست داشتن این بود؟ «وأشار إلی بیت فاطمة سلام الله علیها» .
یکی از معانی فاطمیه این است که تا پدرش زنده بود، چرا آب وضوی این دختر را تبرکی میبردند؟ پدرش به شهادت رسید، میدانید سه روز بدن پیامبر روی زمین بود؛ یک وجب تشییع نشد. ابن ابی الحدید میگوید: شب اول ربیع دیدیم صدای معاول میآید از حجره شوهرم، غلام و کنیز فرستادم، گفت: نزدیک اذان صبح است، ابا الحسن سلام الله علیه با بیل دارد خاک قبر پیغمبر را صاف میکند. نفهمیدیم که شوهرم کی دفن شد؟ فاطمیه میخواهد بگوید اگر پیغمبر احترام دارد، نباید یک تعظیم میکردید؟ جمع شدند، انصار گفتند: «منا أمیر» مهاجرین هم گفتند: «منّا أمیر».
آخر عرضم؛ یکی از معانی فاطمیه دفاع از امامت و ولایت بود. پشت در، در منزل، در مسجد و حسینیه، تأسی به حضرت زهرا سلام الله علیها در خیابانها. یک وقت به ذهن میآید که حالا این دسته برای چیست؟ اولا سفارش در باب جماعت إلی ما شاء الله است. شما ببینید کسی از مؤمنین از دنیا رفته است، روایت داریم اگر جماعت جمع میشود نگه دارید جنازه را، حرمتی بشود این مؤمن. نماز عید، نماز جمعه، در صحرا باشد که دیده بشود. خود نماز جماعت، امام صادق علیه السلام میفرماید یکی از معانیاش این است که ببیند عظمت عبادت کردن خدا را دستهجمعی؛ ثواب برایش آوردهاند اگر یک نفر باشد، دو نفر، ده نفر باشد، بحار چه بشود و اشجار مداد بشود لا یحصی.
یکی از اسامی روز غدیر یوم الجمع المشهود، روزی است که جماعت جمع بشوند و مشهود هم باشد؛ در خانه نه، بیرون. در این تظاهرات ملی و مذهبی، در تمام کشورها. خیلیها هستند که اهل کتاب نیستند، خیلیها هستند اهل مسجد و حسینیه نیستند، جماعت دارند؛ چه خبر است؟ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیهاست. نه، میبینیم؛ خدا میخواهد تبریک بفرستد به ولادت امام حسین علیه السلام خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها، افواج ملائکه را دسته جمعی میفرستد. زیارت امام حسین علیه السلام دسته جمعی است «فوج ینزل وفوج یصعد» شیفت صبح و شب. گریهشان همینطور است. زعفر جنی را در روایات داریم که با جماعت آمده است. روز عید غدیر مخصوصا «تزاوروا فی بیوتکم» رفت و آمد و نشست و برخاست. یک انقلابی در عالم تشیع است! ما بعضی جاها رسم داریم که فقط حمله میکنیم به منزل سادات و اموالشان را غارت میکنیم. نه! فرمود: همهتان به دید و بازدید هم بروید. یوم الصلة، یوم العطیة. زیارت ائمه سلام الله علیهم یکی از خواصش این است که یک عده در حال رفتن هستند، یک عده در حال برگشتن؛ یک عده در خداحافظی کردن هستند و یک عده هم ولیمه میدهند.
در باب فاطمیه این دسته که بیرون میرود، یعنی اشهد ان علیا ولی الله؛ مثل اربعین است. منتها ما از بس کوتاهی کردیم، یک اربعین را میبینیم میگوییم چه خبر شد. نه، ما در هر شهادت باید اینطور بیاییم بیرون، شهادت هر معصوم. اربعین هیچ کسی نباید بماند، تا محمودیه و مصیب جای سوزن انداختن نباید باشد. چون ما نکردهایم، میبینیم اینطور شد. ده نفر که بیرون میآیند، هدفمند میشود. چه خبر است؟ سؤال بر انگیز است. خود این سؤال مطلب میسازد. مخصوصا برای بچههایمان.
مرحوم فاضل دربندی که خیلی بیادبیها به ایشان میشود که صاحب رساله عملیه بوده است، هم درسی و هم مباحث شیخ مرتضی انصاری عمید حوزههای علمیه شیعه بوده است. هیجده در اصول تألیف دارد، خارج فقه و اصول داشته است. میگوید یکی از عوام شیعه را بعضی از این مولویهای وهابی گیر آورده بودند در مکه، گفتند: شما شیعهها برای چه یازده ماه سالم هستید، یک ماه قاطی میکنید؛ به سرتان میزند، محرم را گفته بود. میپرید بالا، گل میمالید و پا برهنه و … گفته بود: میخواهیم عاشورا را مثل غدیر نکنید. سر و صدا میاندازیم، هیاهو می کنیم، وا اماما و واحسینا میگوییم. شرح حال سید مهدی بحر العلوم را ببینید، سید لباسش را در آنجا درآورده است. گفت: شما اگر میدیدید آن چه را من دیدم، قاطی شد پیرمرد، دورش را طلبهها گرفته بودند. دیدند رفت خودش را با طویریج. گوشه حرم یک جایی دیدند که از حال رفته است. آقا چرا اینطور کردی؟ فرمود: آن چیزی را که من دیدم شما میدیدید، امام عصر سلام الله علیها سر و پای برهنه وسط این جماعت داشت میرفت در حرم میدوید واجدا و واحسینا، شما هم همین کار را میکردید.
آمد و شد، این از خواصش است. ما فکر میکنیم که یک عده رفتند و برگشتند، بپرسید که چه خبر است. همین چهار نفر بروند یک مشکی تنشان باشد، یک نام حضرت زهرا سلام الله علیها باشد و برود و برگردد. چطور کسی از ما میرود تا چهلم سر و کلهمان را نمیزنیم؟! طاقهای گل میبرند. به اهلبیت که میرسیم میگوییم … و حال این که خدا عرشش را زینت کرده است به اسامی این حضرات. «وأقیمت لك الماتم في أعلی علیین ولطمت لك حور العین في الجنان» برای امام حسین علیه السلام چه داریم؟ برای مادرش چه خبر است؟ «ویبکي علیه ما یری وما لا یری» چیزهایی دیده نمیشود و دیده نمیشود، بر ابا عبدالله گریه میکنند. برای مادرش چه خبر است؟ حضرت زهرا سلام الله علیها سیدة الشهداء است، پسرش سید الشهداء. این یادمان نرود، حضرت زهرا سیدة الشهداء است!
یکی از معانی فاطمیه بحث رحم الله من أحیا أمرناست. «رحم الله عبدا أحیا أمرنا» ، «رحم الله من حبس نفسه علینا» خدا رحمت کند کسی که خودش را وقف ما کند. دوستان «الایمان اقرار باللسان وعمل بالارکان» به زبان باید بگوییم، با ارکانمان هم کار کنیم. سینه زنی، پیاده روی، اطعام کردن، ایستگاه صلواتی.
یکی از معانی فاطمیه این است که برای چه یک خانم هیجده سال و سه ماهه از دنیا رفت؟ چه مریضی داشت؟ یکی از معانی فاطمیه این است که برای چه دختر پیغمبر را شب دفن کردند؟ یکی از معانی فاطمیه این است که نوع مریضیاش را بنویسند، آقایانی که تقویم چاپ میکنند و در وسطش هم مینویسند روز وفات دختر پیغمبر به مرگ طبیعی، بگویند مریضیاش چه بوده است؟ برای چه نوزده قول در شهادتش است؟ برای چه سفارش کرد کسی در تشییع جنازهام حاضر نشود مخصوصا آن دو نفر اعرابی، به فرموده امام صادق علیه السلام. امام صادق علیه السلام فرمود: چنان مادرم عظمت دارد، اگر تمام خلائق در تشییع جنازهاش شرکت میکردند همه آمرزیده میشدند.
یکی از معانی فاطمیه این است که برای چه امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «لقد استرجعت الودیعة وأُخذت الرهینة» مجهول به کار بردند. نه این که من برگرداندم! ترجمه میکنند و میگویند آقا امانت را برگرداندم. نخیر! رُبودند از دست من؛ من که نمیخواستم فاطمه به این زودی برود؟ از دستم کشیدند. کشیده شده، بردهاند، گرفتهاند، از من جدایش کردهاند آن چیزی که در نزد من امانت بود.
یکی از معانی فاطمیه این است که برای چه نوشتهاند روزهای آخر از دیوار میگرفت و راه میرفت؟ چرا نوشتهاند روزهای آخر نمازش را نشسته میخواند، یک دستش برای تکبیرة الاحرام بالا میآمد اما یکی نمیآمد؟ فاطمیه باید اینها را بگوید.
مردم، بیایید جواب اینها را بدهید. اینجا نگویند، کجا بگویند؟ به آقای قزوینی عرض کردم: فلانی این فرمایش را فرموده است. فرمود: در اسرار حجازی دیدهام؛ مخطوط بود که از دست ما رفت. امام مجتبی علیه السلام فرمود: بعضی شبها بلند میشدم آب بخورم، میدیدم مادرم نشسته است و به دیوار تکیه کرده است. فرمود: بعضی شبها نصف صورتش بسته بود اما گاهی اوقات تمام صورتش. از معصوم سؤال کردند: آقا، برای چه شخص که مریض است باید در بستر بخوابد. فرمود: یک طرف میخواست بخوابد بازو نمیگذاشت، یک طرف میخواست بخوابد پهلویش نمیگذاشت. به پشت میخوابید از زخم سینه نفسش به شماره میافتاد؛ مینشست به دیوار تکیه میکرد.
بیایند بگویند چه کار کردند با دختر پیغمبر فاطمه.
چرا فرمود فضه باید سر را نزدیک میبردیم روزهای آخر؟ دیدهاید دندان انسان ؟؟؟ کند، چشم یا گوش خدایی نخواسته اگر ضربه بخورد، این فک بالا و پایین رفتنش سخت است. میگوید صدا به سختی شنیده میشد. شب جمعه است، به قصد فرج؛ همهتان بهتر ازمن میدانید، مدارک پر است. زنهای انصار و مهاجر با خبر شدند، منافقین. امام صادق علیه السلام فرمود: سی و چهارتا به قصد عیادت رفتند. کنیزها و همسایهها روی پشت بام پارچهای میانداختند، علفی خشک میکردند، دیدند که بیبی دیگر صحن حیاط نمیآید. به اربابانشان گفتند؛ پیچید در بین حکومتیها. سی و چهارتا از زنهای انصار و مهاجر منافقین فرستادند، «کیف أصبحت یابنة رسول الله؟ أصبحت بین فقد النبي وظلم الوصي» . دیدند بیبی دارند افشاگری میکنند، گفتند: بیبی، از حالتان میپرسیم. فرمود: میبینید «صرت کالخیال» یک شبحی از من مانده است. «قد یبس الجلد علی العظم» پوست به استخوان چسبیده است. «أستحیی کیف أحمل علی السریر» خجالت میکشم من را چطور بگذارند، غسل بدهند، یا در تابوت بگذارند.
رفتند، خبر دادند. آن دو نفر بلند شدند که برای عوام فریبی برای عیادت بیایند، اجازه نداد. رفتند خدمت امیر مظلوم عالم سلام الله علیه، آقا آمدند اینها من را واسطه کردند. چه عظمتی! «البیت بیتك والحرة أمتك» من هم کنیز شما هستم. از اینجا دقت کنید، ببینید چه کردند! شما هر چه شنیدید از این ضربات است. خود این هم یک باب است، باید ده شب بنشینیم و بگوییم با بدن چه کردند. مرحوم آقای انصاری زنجانی که این موسوعه را نوشتهاند، جلد ده و یازده و دوازده دارند؛ نگاه کنید، بعد از غسل بدن را حضرت خواستند کفن کنند پیراهن را در آوردند. امام صادق علیه السلام فرمود: یک خیمه زدند در حیاط، در یکی از اطاقها را کندند و بردند، یک قول هم این است که چند تا خشت گذاشتند و آب هم خودشان کشیدند. بعد از غسل از زیر پیراهن، خوب باید بدن را کفن کنند. به دخترشان فرمودند: بیاور، نور ماه بود، نور جبین مبارکش بود. اینجا هم میدانید که «أخرجت من الظلمات إلی النور». ما را بالای اعلامیهمان مینویسند انا لله و انا الیه راجعون، خلقکم الله أنوارا. أمیرالمؤمنین میفرماید: «أخرجت من الظلمات إلی النور» خدایا از این ظلمات دنیا الدنیة بردی. آن نور «نورنا من نور الله تبارك وتعالی» . وقتی که آمدند، حضرت زینب سلام الله علیها فرمود: بابا، اینجا، اینجا، بعضیها تا هشت جا، بعضی هم تا نُه جا؛ اینها چرا کبود است در بدن مادرم؟ ببینید این بدن قابل حرکت بوده است؟!
این دو نفر آمدند، دیگر بیبی روی زمین هم نمیتوانست بنشیند. اجازه گرفتند، فرمود: یک پارچه زخمی رویم بیندازید. فرمود: «جوّفا الثوب» عبا را میگیریم رهایش میکنیم، نکشید تا جذب بدن بشود؛ زیرش خالش بشود. اینها آمدند سلام کردند، بیبی جواب نداد. فرمود: از این سر تکلم نمیکنم، همه از من مستحضرتر، تا این که خدا و پدرم را ملاقات کنم و بگویم چه کردند. بعد فرمود: «حوّلا وجهي» بعضی جاها داریم «حولن وجهي» کنیزها صورتم را برگردانید. دست کردند زیر پارچه، سرش را برگردادند به این طرف. از امام عصر معذرت میخواهم، از حضرت معصومه معذرت میخواهم. با جدهات چه کردند که گردنش را نمیتواند برگرداند. اینها رفتند آن طرف نشستند، امام زمان! باز هم مادرتان فرمود: «حوّلا وجهي» برگردادند این طرف. اینها هم یک چیزهایی گفتند، یکیشان هم گریه کردند و بلند شدند و رفتند.
سؤال این است: از بازو همه شنیدهایم و دیدهایم، از پهلو هم دیدهایم و شنیدهایم، از صورت و گوش و گوشواره شنیدهایم، از سینه شنیدهایم که بین در و دیوار؛ گردن دختر پیغمبر چه شده بود؟ این دست چه شده بود که نمیتوانست خودش سرش را برگرداند؟ امام صادق علیه السلام به آن راوی با اشاره میفرماید: درست است مغیره و قنفذ و خالد و فلان و فلان نزدیک بودند، اما هر کسی با هر چه داشت بیمحابا میزد، نگاه نمیکردند که به کجا میخورد. امیرالمؤمنین با دست بسته خودش را سپر قرار داد، عمامه از سرش افتاد، تازیانهها به بدن امیرالمؤمنین هم خورد. اگر با مادر این کار را نمیکردند، کربلا نیزهدار با نیزه، شمشیردار با شمشیر. امام باقر فرمود: زراره، شمشیر جای شمشیر میزدند، نیزه جای نیزه میزدند.
السلام علیکم یا أهل بیت النبوة