«أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَنْصَارُ اللَّهِ وَ سَادَةُ الشُّهَدَاءِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِره»
یکی از نکات برجسته پیرامون اصحاب سیدالشهدا علیهالسلام عدم تعلق و دلبستگی به مطامع دنیا و رها کردن منصب و موقعیتهای اجتماعی در راه فداکاری و جهاد در رکاب امام زمان خویش و یاری دین میباشد. این در حالیست که بسیاری از اصحاب امام حسین علیهالسلام به لحاظ اجتماعى از رؤساى مسلمانان و شجاعان آنها به شمار رفته، از موقعیت های خاصی برخوردار بودند. این نکته بدان میزان از اهمیت بوده که در خطاب زیارت نامه ایشان چنین میخوانیم: «أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَنْصَارُ اللَّهِ.»
از سوی دیگر گفتگوها و سلوک عملی اصحاب به خوبی نمایانگر این نکته است که ایشان اين حركت خود را كاملاً آگاهانه و از روى عقيده راسخ و ثبات قدم در راه ايمان و جهاد و نه از سر جهل و بىخبرى یا به طمع مظاهر دنیا برگزیده اند و همین خود ارزش کار ایشان را مضاعف میکند.
در توصیف زیبایی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله درباره ایشان چنین میخوانیم: «تَنْصُرُهُ عِصَابَةٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ أُولَئِكَ مِنْ سَادَةِ شُهَدَاءِ أُمَّتِي يَوْمَ الْقِيَامَة»؛ فرزندم (امام حسین علیهالسلام) را گروهی از مسلمانان یاری خواهند کرد در حالیکه آنان از برترین شهداء امت من در روز قیامت خواهند بود.
اینان کسانی بودند که خداوند و ولی او نزدشان محبوبتر از جان و پدر و مادر و فرزندان و خانواده و مالشان بودند و نمونه حقیقی این روایت بودند:
قال الصادق علیهالسلام: «لایمحض رجل الایمان بالله حتى یکون الله احب الیه من نفسه و ابیه و امه و ولده و اهله و ماله و من الناس کلهم»؛ (ایمان کسى به خدا کامل نخواهد شد مگر آن که خداوند نزد او محبوبتر از جان و پدر و مادر و فرزندان و خانواده و مال و تمام مردم باشد.)
عمرو بن قرظة بن کعب انصاری یکی از یاران کلیدی امام حسین علیهالسلام بود. پدر عمرو از اصحاب گرانقدر رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله و از راویان احادیث آن حضرت بود. پس از به خلافت رسیدن امام علی علیهالسلام با ایشان همراه شد و در جنگهای آن حضرت شرکت میکرد. او پرچمدار گروه انصار در سپاه حضرت علیهالسلام بوده و از سوی ایشان به استانداری کوفه منصوب شده بود.
عمرو بن قرظه در ایّام مهادنه و پیش از بستن آب توسط سپاه عمر بن سعد به سپاه امام حسین علیهالسلام پیوست. امام علیهالسلام او را جهت گفتگو نزد عمر بن سعد میفرستاد؛ این جریان تا آمدن شمر ادامه داشت و چون شمر به کربلا آمد، این ارتباط قطع شد. در روز هفتم محرم و همزمان با بسته شدن شریعه فرات بر اهلبیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، عمرو بن قرظه انصاری از سوی امام حسین علیهالسلام مأمور شد تا جلسهای را بین دو سپاه برای گفتگوی بین امام حسین علیهالسلام و عمر بن سعد ترتیب دهد. عمرو بن قرظه به سوی لشکر عمر سعد رفت و پس از گفتگو با عمر بن سعد جلسهای را برای ملاقات امام علیهالسلام و عمر بن سعد ترتیب داد.
در روز عاشورا او از امام علیهالسلام اذن میدان گرفت و در حالی که این رجز را می خواند به سوی دشمن حملهور شد:
قد علمت کتیبة الانصار
انّی سأحمی حوزة الذمار
ضرب غلام غیر نکسٍ شاری
دون حسین مهجتی و داری
«سپاه انصار دانستهاند که من از کسی که مسؤولیت حفظ جانش با من است، حمایت و حفاظت میکنم؛ ضربههای من همانند ضربه های جوانی است که از صحنه نمیگریزد؛ جان و مال من فدای حسین علیهالسلام باد.»
به گفته ابن نما در مصرع آخر این رجز، یعنی «جان و مال من فدای حسین باد»، در واقع اعتراضی بود به عمر بن سعد؛ چرا که پیش از آغاز جنگ و در جریان گفتگویی که بین امام حسین علیهالسلام و عمر بن سعد صورت گرفته بود، امام علیهالسلام از عمر بن سعد خواست تا از عزمش باز گردد؛ او گفت: بر خانهی خود بیمناکم! امام فرمود: من عوض آن را خواهم داد. عمر بن سعد گفت: بر مالم میترسم! امام فرمود: من در حجاز از مال خود به تو خواهم داد و عمر بن سعد اظهار بیمیلی کرد.
عمرو بن قرظه پس از مدتی مبارزه، نزد امام حسین علیهالسلام بازگشت. عمرو در برابر آن حضرت میایستاد و از ایشان در برابر تیرها و هجمههای دشمن حمایت می کرد. دشمن از هر سو به طرف امام علیهالسلام تیر میانداخت؛ ولی او با سینه و صورت این تیرها را میگرفت. سرانجام پس از برداشتن جراحتهای بسیار عمرو بر زمین افتاد پس رو به امام کرد وعرض کرد: ای پسر رسول خدا، به عهد خود وفا کردم؟ حضرت فرمود: آری! تو زودتر از من در بهشت خواهی بود.
از نام عمرو بن قرظه نیز در زیارت شریف ناحیه مقدسه از سوی امام جواد علیهالسلام ذکری به میان آمده است؛ در این زیارت آمده: «السّلام علی عمرو بن قرظه الانصاری.»
منابع:
امالی صدوق؛ تاریخ ابن اثیر؛ بحار الانوار، ج۷۰.