«کسی که از دنیا دل برکند، مصیبتها بر او آسان شود.[۱]»
قدم شانزدهم: صبر بر مصیبتش…
خیلی سختی کشید؛ از همان آغاز دعوتش؛ اما کوتاه نمیآمد. در مکه میان اجتماعات و بازار فریاد میزد: «بگویید خدایی جز الله نیست، تا رستگار شوید.»
دو نفر دنبالش کردند و خاک میپاشیدند. میگفتند: دروغ میگوید، باور نکنید! ابولهب و ابوجهل بودند.[۲]
عقبه بن ابی معیط از جمله دشمنان جانیاش بود. یکبار در سجده، شکمبهی شتر بر روی پیامبر انداخت. یک بار هم عمامهاش را دور گردنش پیچید تا خفه شود. به صورتش…
اما پیامبر سختتر از اینها را تحمل کرده بود. میگفت: «هیچکس در راه خدا به اندازهی من اذیت نشد.[۳]»
چند بار هم گفته بود: «وقتی به مصیبتی مبتلایید، یادم کنید که بیش از شما سختی کشیدم.[۴]»
——————–
پانوشت:
۱. «من زهد فی الدّنیا هانت علیه المصیبات»؛ متنخب میزان الحکمه، ح۳۷۰۴.
۲. سیره شامی، ج۱، ص۴۶۱.
۳. منتخب میزان الحکمه، ح۶۰۷۱.
۴. سیره شامی، ج۱، ص۴۶۸ ،۴۷۰.