بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها کم کم چهرۀ شهرمان تغییر کرده؛ دور و برخود، پرچمها و پارچههای سیاهی را میبینیم که از در و دیوار آویزان شدهاند و سردر برخی از منازل نوشته شده: به مجلس عزای امام حسین علیهالسلام خوش آمدید. در هر مسجد و حسینیه، هیأتی در تدارک مقدّمات برپایی مجالس عزا هستند.
آیا با خود اندیشیدهاید که سابقۀ این عزاداری تا کجاست و اولین عزاداران حسینی چه کسانی بوده اند؟
شاید جوابی که فوراً به ذهن برسد، این باشد: حتماً بعد از شهادت حضرت اباعبدالله اولین عزاداران، خانوادۀ ایشان بودهاند و مجالس عزا از آن موقع آغاز شده است.
اما چنین نیست؛ مجلس عزای اباعبدالله علیهالسلام از زمان خلقت پدرمان حضرت آدم علیهالسلام برپا بوده است. همچنین تمام انبیای الهی و تمام ائمّه علیهمالسلام برای سیّد و سالار شهیدان عزاداری کردهاند. یکی از مجالسی که حضرت آدم علیهالسلام در عزای فرزندش حضرت اباعبدالله سلاماللهعلیه داشته که بسیار جانسوز هم می باشد، مجلسی است که جبرئیل امین در آن روضهخوان و حضرت آدم مستمع بوده است و آن زمانی است که حضرت آدم علیهالسلام نظر نمود به ساق عرش و اسماء خمسۀ طیّبه را دید، جبرئیل به او تلقین کرد که این دعا را بخواند: «یا حمید بحقِّ محمّد، یا عالی بحقّ علیٍ، یا فاطرُ بحقّ فاطمه، یا محسنُ بحقّ الحسنِ و الحسین و منک الاحسانُ»؛ پس حضرت آدم علیه السلام خواند؛ وقتی به اسم حسین رسید، اشکهایش جاری گشت و قلب مبارکش به درد آمد؛ به جبرئیل فرمود: «یا اخی! فی ذکرالخامس ینکسر قلبی و تسیل عبرتی»؛ ای برادر(جبرئیل)، من در ذکر پنجمی از این اسماء خمسه قلبم شکسته میشود و اشک چشمم جاری میگردد. جبرئیل شروع نمود به ذکر سبب و بیان مصیبت حضرت سیّدالشهداء علیهالسلام و جناب آدم و ملائکه در اینجا حاضر بودند، میشنیدند و گریه می کردند.
جبرئیل به آدم علیه السلام عرض کرد: «ولدک هذا یصاب بمصیبة تصغر عندها المصائب»؛ این پسر تو مصیبتزده میشود به مصیبتی که جمیع مصائب نزد او کوچک می شود.
حضرت آدم علیه السلام فرمود: آن مصیبت چه چیز است؟
جبرئیل عرض کرد: «یَقتلُ عطشاناً غریباً وحیداً فریداً، الیس له ناصرٌ و لامُعینٌ، و لو تراهُ یا آدم و هو یقولُ وا عطشاه وا قلّة ناصراه، حتّی یحول بینه و بین السّماء کالدُّخان، فلم یجبه اَحَدٌ اِلّا بالسُّیوف و شَرَر الحُتُوف، فَیَذبح ذَبحَ الشّاةِ مِن قَفاه، و یُنهَبُ رَحلُه، و تُشهرُ رُؤوسَهم فی البُلدان، و معهمُ النِّسوانُ، کَذلِکَ سبق فی عِلمِ الواحِد المَنّان[۱]»؛ آن مظلوم کشته میشود در حالتی که تشنه و غریب، یکه و تنهاست؛ نه از برای وی ناصری است و نه معین و یا آدم! هرگاه ببینی او را، او میگوید: وا عطشاه از تشنگی و واقلّة ناصراه از بی یاوری؛ به مرتبهای که حایل میشود تشنگی میان او و آسمان مثل دود و کسی به او جواب نمیدهد مگر به شمشیرها و شرارۀ مرگها و ذبح میشود مانند ذبح شدن گوسفند از پشت سر و خیام او غارت میشود و سرهای آنها را در شهرها می گردانند و با آنها است زنان اهلبیت؛ چنانکه گذشته است در علم خدای واحد منان.
این یک مجلس بود برای حضرت آدم؛ اما آدم علیهالسلام در عزای سیّدالشهدا علیهالسلام مجلس دیگری نیز داشت؛ آن زمانی بود که حضرت آدم در حال گشت در روی زمین به کربلا رسیده بود؛ وقتی که به قتلگاه حضرت سیّدالشهدا علیه السلام رسید، پای مبارکش لغزید و بر زمین افتاد و خون از پایش جاری گشت؛ پس خود را بلند نمود و عرض کرد: پروردگارا آیا باز از من ترک اولایی سرزده که مرا معاقب میفرمایی؟
پس وحی رسید به وی: «لا ولکن یُقتَلُ فی هذا الارضِ ولَدُکَ الحسین ظلماً فَسالَ دَمَک مُوافِقَةً لِدَمِه»؛ نه خطایی از تو سر نزده ولکن در این زمین پسرت حسین از روی ظلم کشته میشود؛ پس خون تو جاری گشت تا موافقت نماید به خون او.
پس آدم گفت: «من القاتل له؟»؛ کیست کشندۀ او؟
فأوحی الیه: «یزیدُ فَالعنه»؛ پس بر وی وحی رسید که او یزید است لعن کن بر او.
«فلَعَنَهُ اَربَعاً»؛ پس بر وی چهار مرتبه لعن کرد.[۲]
این دو مجلس بود از مجالس جناب ابوالبشر حضرت آدم علیهالسلام در رثای فرزندش حضرت سیّدالشهداء سلاماللهعلیه.
اما آقا وسیّدمان خاتم الأوصیاء، حضرت حجّة بن الحسن صلواتاللهعلیه نیز مجالسی دارند برای عزای جدّ غریبشان؛ که ذکر آن مجالس در زیارت ناحیۀ مقدّسه (از زبان امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف خطاب به امام حسین علیهالسلام) آمده است؛ اما اینجا مرثیهخوان امام زمان علیهالسلام است و مستمع اباعبدالله علیهالسلام و مجلس نیز یکبار و دوبار نیست، بلکه هر صبح و شام برپا میباشد و شدت حزن امام زمان تا حدی است که به جای اشک، خون گریه میکند. در این زیارت امام زمان علیهالسلام بخش هایی از صحنۀ عاشورا را به تصویر میکشد؛ تصویر کشیدن کسی که گویا ناظر بوده و میدیده صحنۀ فجیع عاشورا را…
فرازهایی از زیارت ناحیۀ مقدّسه از زبان مولا صاحب الزمان خطاب به اباعبدالله سلاماللهعلیهما:
«السّلامُ علیک سَلامَ العارِفِ بِحُرمَتِک، المُخلِصِ فی وِلایَتِک، المُتقَرِّبِ الی اللهِ بِمَحَبّتِک، البَریءِ مِن اَعدائِک، سلامَ مَن قَلبُهُ بِمُصابِکَ مَقروحٌ ، و دَمعُهُ عِندَ ذِکرِک مَسفوحٌ، سلام المَفجوعِ الحَزینِ الوالِهِ المُستکینِ، سلام من لو کان مَعَکَ بِالطُّفُوفِ لَوَقاکَ بِنَفسِهِ حَدَّالسُّیوفِ، و بَذَلَ حُشاشَتَهُ دونَکَ لِلحُتُوفِ، و جاهدَ بین یَدَیک، و نَصرَک علی مَن بَغی علیک، و فَداکَ بِروحِهِ و جسده و مالِهِ و وَلََده و رُوحِهِ لِروحِکَ فِداءٌ، و اهلُهُ لِاَهلِکَ وِقاءٌ، فَلَئِن اَخّرَتنی الدُّهور و عاقنی عن نَصرِک المَقدورُ و لم اَکُن لِمَن حارَبَک مُحارِباً و لمن نصَبَ لک العَداوة مُناصِباً، فَلَأندُبَنّک صَباحاً و مَساءً ولأبکینّ لک بَدَلَ الدُّموعِ دَماً ، حَسرَةً علیک و تَأسُّفاً علی مادهاک و تَلَهُّفاً حتّی اَمُوتَ بلَوعَةِ المُصابِ و غُصَّةِ الاِکتِیابِ.[۳]»
سلام بر تو، سلام عارف به حرمت و مقامت، مخلص در ولایتت، تقرّب جوینده به خداوند به وسیلۀ محبّتت، دوری جوینده و بری از دشمنانت، سلام کسی که قلبش به مصائب تو جریحهدار است و اشکش هنگام یاد مصیبتهایت جاری است، سلام مصیبتزدۀ اندوهگینِ سرگردانِ درمانده، سلام کسی که اگر باتو در کربلا بود، البته از تو با جانش مقابل شمشیرها حمایت و محافظت میکرد و فدا میکرد آخرین نفسهایش را در راه حفاظت تو و جهاد میکرد با دشمنانت در برابر تو و یاری میکرد تو را بر علیه دشمنانت و خودش را با روح و جسد و مال و اولادش فدای تو میکرد و روحش فدای روح تو باد و خانوادهاش فدای خانوادۀ تو باد و حالا که روزگار مرا به تأخیر انداخته و باز داشته از یاریات تقدیرات الهی و ناچاراً نشدم از آنان که با جنگکنندگانت بجنگم و با آنان که با شما بنای دشمنی و عداوت را گذاشتند، دشمنی و حرب کنم، پس برای تو (و مصیبتهایت) هر صبح و شام از ته دل ندبه و گریه میکنم و به جای اشک برای تو خون گریه میکنم؛ از روی حسرت بر تو و تأسف و حزن و اندوه بر آن مصیبتها که بر تو وارد شده تا اینکه بمیرم در سایۀ این مصیبت بزرگ و جانکاه و غم و غصۀ دردمند اندوهناک.
مولای ما یابن الحسن! هرچند ما نمیتوانیم عمق اندوه شما را درک کنیم و نمیدانیم و نمیفهمیم که چه بر سر جدّ بزرگوارتان آمده، امّا ما هم در این مصیبت جانکاه محزونیم.
آنچه ماشنیدهایم حتی گوشهای هم نیست از عمق فاجعهای که کنارش هر مصیبتی در عالم سهل و آسان میشود.
مولای ما! ما را شریک غم خود کن و از حزن دلت به ما حزن ببخش و بر ظرف کوچک وجودمان نگاهی کن و بر گنجایش آن بیافزای و سوز دلمان را در این مصیبت زیاد کن و قلب ما را در عزای سیّد و سالار شهیدان ذوب کن که فقط تو میدانی کربلا و عاشورا چه بوده و بس.
«السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلّت بفنائک علیک منّی سلام الله ابداً مابقیت و بقی اللّیل و النّهار ولا جعله الله آخرالعهد منّی لزیارتکم، السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.»
پی نوشتها:
۱. ترجمۀ خصایص الحسینیّه(با عنوان وسائل المحبّین)، عنوان ششم، مقصد چهارم دربیان مجالسی که منعقد شده برای ذکر مصیبت امام حسین علیهالسلام، ص۱۸۴.
۲. ترجمۀ خصایص الحسینیّه(با عنوان وسائل المحبّین)، عنوان ششم، مقصد چهارم در بیان مجالسی که منعقد شده برای ذکر مصیبت امام حسین علیهالسلام، ص۱۸۷.
۳. زیارت ناحیۀ مقدّسه.